یاد کودکی به خیر همه دنیا خانه ما و پدرجون بود و مدتی هم مهد کودک؛ و تمام خشونت مان درست کردن تله در زیر درختان چند صد ساله مهد بود و گاهی پاره کردن نقاشی هم. دست هایمان را به هم حلقه می کردیم و شعر می خواندیم: شبا که ما می خوابیم، آقا پلیس بیداره، ما خواب خوب می بینیم، او در فکر شکاره.
ایام جنگ بود. با صدای آژیر قرمز و خاموشی شهر دلمون می لرزید که نکنه بمب دیوارها را روی سرمان خراب کنه ولی این فکر دوامی نداشت چرا که مادر می گفت خدا همه جا مواظب ماست ویک عالمه رزمنده روز و شب از کشور دفاع می کنند.
ایام جنگ بود. با صدای آژیر قرمز و خاموشی شهر دلمون می لرزید که نکنه بمب دیوارها را روی سرمان خراب کنه ولی این فکر دوامی نداشت چرا که مادر می گفت خدا همه جا مواظب ماست ویک عالمه رزمنده روز و شب از کشور دفاع می کنند.
اما حالا همه چیز تغییر کرده باید شعرهای تازه ای برای مهد ها سرود. سرباز وطن قصه ای قدیمیه دیگه این لباس مقدس نیست، مدت هاست که روی شرف با دلمه خون سیاه شده است.
متن سخنرانی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ:
ReplyDeleteاز تاريكي به روشنايي، ورود به دنيايي مهربانتر
ديكتاتورها ميميرند و قدرتي كه از مردم ميگيرند به مردم بازخواهد گشت.
من متاسفم،
اما نميخواهم امپراتور شوم. كار من نيست. من نميخواهم به كسي دستور دهم يا جايي را فتح كنم.
من دوست دارم به همه كمك كنم، اگر امكاني باشد
يهودي، بيدين، سياه، سفيد.
ما همه ميخواهيم به همديگر كمك كنيم. ما همه ميخواهيم در شادي يكديگر زندگي كنيم، نه در رنج وبدبختي يكديگر، ما نميخواهيم از يكديگر متنفر باشيم و همديگر را تحقير كنيم، در اين دنيا اتاقي براي همه يافت ميشود و زمين نيك غني است و ميتواند براي همه غذا فراهم كند. اما ما راه را گم كردهايم
حرص و آز روح بشر را مسموم كرده، دنيا را پر از تنفر كرده، ما را در بدبختي و خون غوطهور كرده است...
ما محتاج انسانيت هستيم. بيش از هوش محتاج مهرباني و ملايمت. بدون اين كيفيات، زندگي خشن ميشود و همه چيز از دست ميرود. هواپيما و راديو ما را به هم نزديك كرده است. طبيعت اصلي اين اختراعات براي نيكي بشريت فرياد ميزند، براي برادري جهاني براي يگانگي همه ما فرياد ميزند. حتي اكنون صداي من به گوش ميليونها نفر در جهان ميرسد، ميليونها مرد، زن و كودك نااميد، قربانيان سيستمي كه باعث ميشود بشر شكنجه كند و مردم بيگناه را به زندان بيندازند.
به كساني كه صداي مرا ميشنوند، ميگويم «نااميد نشويد».
رنجي كه اكنون در بين ماست گذر حرص آدمي است.
نفرت آدمي ميگذرد و ديكتاتورها ميميرند و قدرتي كه از مردم ميگيرند به مردم باز خواهد گشت و تا زماني كه انسانها ميميرند، آزادي نابود نخواهد شد.سربازان: خود را به دست ددمنشان نسپاريد، انسانهايي كه شما را تحقير ميكنند، در بند ميكشانندتان، كساني كه زندگي شما را كنترل ميكنند، به شما ميگويند كه چكار كنيد، چه بنوشيد، چگونه بينديشيد و چگونه احساس كنيد. كساني كه شما را شرطي ميكنند، رژيم غذايي ميدهند با شما مانند گاو رفتار ميكنند و از شما بهعنوان گلوله توپ استفاده ميكنند. خود را به دست انسانهاي غيرطبيعي نسپاريد، مردان ماشيني با ذهن ماشيني و قلب ماشيني! شما ماشين نيستيد! شما گاو نيستيد! شما انسانيد! شما عشق به انسان در قلب خود داريد.
شما نفرت نميورزيد؛ تنها بيعشقان متنفرند، بيعشق و غيرطبيعي. سربازان: براي بردگي مبارزه نكنيد! براي آزادي بجنگيد! در فصل هفدهم سنت لوك نوشته شده «قلمروي خداوند در ميان انسانهاست» نه يك انسان و نه گروهي از انسانها، بلكه همه انسانها، در شما، شما مردمي كه قدرت داريد؛ قدرتي كه ماشين بسازيد؛ قدرتي كه شادي پديد آوريد. شما مردمي كه قدرت داريد تا زندگي را آزاد و زيبا كنيد تا اين زندگي را پر از حادثه كنيد.سپس به نام دموكراسي، اجازه دهيد آن قدرت را استفاده كنيم! متحد شويم. يگانه! براي يك دنياي جديد مبارزه كنيم، دنياي آراستهاي كه به همه انسانها اجازه ميدهد كار كنند كه به شما آينده و امنيت دوره سالمندي ميدهد. با وعده اين چيزها، دژخيمان به قدرت ميرسند؛ ولي آنها دروغ ميگويند. آنها به وعدههاي خود عمل نميكنند و هرگز نخواهند كرد. ديكتاتورها خود را آزاد ميكنند؛ ولي مردم را برده ميكنند. اكنون، مبارزه كنيم براي رسيدن به آن وعدهها! مبارزه كنيم براي آزاد كردن دنيا، براي از بين بردن موانع، براي دور كردن حرص و آز، نفرت و ناشكيبايي، مبارزه كنيم براي جهان منطقي، جهاني كه علم و پيشرفت به شادي انسان ميانجامد.سربازان؛ به نام دموكراسي متحد شويم.
هانا، صداي مرا ميشنوي؟ هرجا هستي نگاه كن هانا: ابرها به حركت در ميآيند؛ خورشيد ميدرخشد. ما از تاريكي به روشنايي ميرويم. ما به جهاني نو وارد ميشويم.
دنياييمهربانتر، جايي كه انسانها بر فراز نفرت خود، حرص خود و ددمنشي خود قرار ميگيرند.
نگاه كن هانا: به روح انسان بال داده شده است و بالاخره او پرواز را آغاز ميكند،
به سوي رنگينكمان پرواز ميكند
به سوي نور اميد،
به سوي آينده، آينده باشكوه متعلق به توست،
به من و همه ما. نگاه كن هانا، نگاه كن.
فرشته جونم ممنون از مطلبت، این خودش یک Post کامله.چرا بلاگ نمی زنی؟
ReplyDelete