Dec 4, 2009

برده داری مدرن


از زمانی که مشغول به کار شدم فرصتی برای خودم و کارهای مورد علاقه ام ندارم؛ کتابهای در صف خواندنم روز به روز بیشتر می شود، بلاگم گرد و خاک بیشتری می گیرد از خانه و زندگی که دیگر نپرس. همه توان و انرژی ام در 8 ساعت کار و رفت و آمد به آخر می رسد.
میز کار همه کارمندان پشت به هم ، رو به دیوار در میان پارتیشن بندی قرار گرفته، آسمان بقایای تصویری است که قبل از ورود به شرکت به ذهن سپرده ای.
زمان استراحت فاصله میان میز کار است تا آب سرد کن و نعمت دست شویی توالت.
و تفریح هر روزه ام خوردن آب با لذتی دو چندان است. البته زمان نهار هم بد نیست به خندیدنی دردناک در دل به همکارانی می گذرد که فیلسوفانه سریال های تلویزیون را نقادی و تفسیر می کنند.
و لزوم حفظ فاصله از به ظاهر دوستانی که در اندک زمانی که مجال می یابند کله پاچه یکدیگر را بار می گذارند.غمگینانه با خود می گویم از من چه ها گویند.
و در پایان ماه صدقه سری دریافت می کنی تا یادت باشد خدا را شکر کنی.
از ساخت اهرام شاید قرن ها گذشته باشد اما هنوز هر که بتواند بر گرده دیگری سوار شده بهره کشی می کند. هر کسی در نوع خود دیکتاتوری است مستبد تا چقدر مجال ظهوریابد. شلاق در کار نیست ابزار تغییر کرده است.
کم بینیم؛ دانسته ایم که آبی از این راه گرم نمی شود اما با بد گویی از هم سعی داریم تا خود را شیرین کنیم.
ویلا، پورشه وسفرهای خارجه جناب رئیس حق مسلم شان است و ما دعا گوی جان ایشان ایم که جیبمان پر از بلیط اتوبوس است.